درحال بارگذاری ....
به هایپرتمپ خوش آمدید.وارد یا عضو شوید کاربرگرامی شما اکنون در مسیر زیر قرار دارید : مفهوم غزل در لغت

مفهوم غزل در لغت

تاریخ ارسال پست:
سه شنبه 14 مهر 1394
نویسنده:
reyhaneh
تعداد بازدید:
629

کلمه غزل در اصل لغت، به معني ریسمان رشتن و نوازش سخن گفتن با زنان، عشق¬بازي و حديث عشق و عاشقي کردن است؛ و چون اين نوع شعر بيشتر مشتمل بر سخنان عاشقانه است، آنرا غزل ناميده اند.

  غزل در اصطلاح شعراي فارسي، اشعاري است بر يک وزن و قافيه، با مطلع مصرع که حد معمول متوسط مابين پنج بيت تا دوازده باشد و گاهي بيشتر از آن تا حدود پانزده و شانزده بيت، و به ندرت تا نوزده بيت نيز گفته اند. اگر از پنج بيت کمتر باشد مي¬توان آنرا غزل ناتمام دانست.

  در غزل سرايي حديث مغازله شرط نيست، بلکه ممکن است متضمن مضامين اخلاقي و دقايق حکمت و معرفت باشد که امثال غزل-هاي حکيمانه و عارفانه بسيار است

  فرق ميان غزل با تغزيل قصيده، آن است که ابيات تغزل بايد همه مربوط به يک موضوع و يک مطلب باشد، اما در غزل تنوع مطالب ممکن است؛ چندان¬که آنرا شرط غزل دانسته اند. غزل هر قدر لطيف تر و پرسوز تر باشد، مطبوع تر و گيرنده تر است و همان اندازه که قصيده دارای فخامت و الفاظ قوی و محکم است، در الفاظ و معاني غزل بايد رقت و لطافت بکار برد و از تعبيرات خشن و ناهموار سخت احتراز کرد.

تغزل چند ويژگي عمده دارد كه آن را از غزل پيشرفته فارسي متمايز مي كند:  مهمترين آنها اين است كه تغزل، بيان وصفي موضوع است و شاعر بيشتر صفات عيني را وصف مي كند تا اينكه خاطره و احساس خويش را جايگزين آنها سازد. به همين سبب نيز بيشتر روش تشبيهي در تغزل ديده مي‌شود اين ويژگي سروده هاي تغزلي شاعران ادب فارسي است چكامه ابوشعيب هروي شاعر عهد ساماني با مطلع زير مثالي از اينگونه تغزل است:

دوزخي كيشي بهشتي روي و قد               آهو چشمي ، حلقه زلفي لاله خد

تفاوت ديگر تغزل با غزل در آن باشد كه اولي بيشتر روايي و ستايشي است تا عاطفي . از نظر بافت دروني چنان مي نمايد كه در تغزل تطور  و رشد انديشه مرسوم نيست، بلكه عمدتا مقايسه و تشبيه در ميان است. بيشتر اين صفات در هر چكامه تغزلي ديده مي‌شود و يا به بيان بهتر هر چكامه اي را كه به اين گزينه متصف باشد مي تواند تغزل ناميد. شعر غنايي فارسي بر حسب جنبه تاملي يا تغزلي ، شكلهاي مختلفي يافته ، اين قالبها از قطعه آغاز شده و به زغل رسيده است. تاريخ شعر فارسي نشان مي دهد كه غزل، خلاق ترين شكل چكامه غنايي بوده كه شاعران احساس خود را در آن گنجانيده اند. از تعريفهايي كه براي غزل كرده اند چنين بر مي آيد كه موضوع مركزي آن احساس و محبت آدمي به هم نوع خود به عنوان مظهر كمال و جمال و يا تاثرات و مسائلي بوده كه از اين عاطفه به منزله يك رابطه اجتماعي عايد انسان مي شده است.

ترقي و تكامل غزل در قرن ششم هجري مرهون عوامل اجتماعي و سياسي و طبيعي بود.منظور از عوامل اجتماعي نفوذ تصوف در عقايد است. اگرچه تصوف از مدتها پيش در ايران ظهور يافته و در قرن پنجم به صورت يك مكتب درآمده بود ولي هنوز اشاعه كامل نداشت، در قرن ششم هجري و بويژه در قره هفتم تصوف به اوج رسيد.

از تاثيرهاي مهم تصوف، كشته شدن روح سلحشوري و مقاومت در جامعه بود و شايد اگر اين عامل مهم در كار نبود ايرانيان در برابر حمله مغول شكست نمي خوردند .شكفت نيست كه تصوف در غزل بيش از ساير اقسام شعر تاثير كرده زيرا غزل براي نماياندن عواطف رقيق شاعرانه بهترين وسيله است و افق گسترده اي دارد مي تواند تجليگاه احساسات گوناگون بشري از جمله گوشه گيري و دوري از جامعه باشد.

تحول صناعي و معنوي غزل

  اصطلاح غزل در قديم مخصوص اشعار غنايي و سرودهاي آهنگين عاشقانه بوده است که با الحان موسيقي تطبيق مي شده و آنرا غالباً با ساز و آواز مي خوانده¬اند؛ در عدد ابيات و ساير خصوصيات نيز شرط و قيدي نداشت. بعد آنرا مرادف کلمه نسيب بکار بردند و تغزلات پيش آهنگ قصايد را  غزل ناميدند. تدريجاً همان غزلي که تشبيب قصايد بود به صورت غزل مفرد نظير غزليات عراقي و سعدي و حافظ درآمد و نوعي ممتاز از شعر گرديد؛ و از آن تاريخ قسمت نسيب و تشبيب قصايد را تغزل خواندند.

  در نوع غزل نیز از نظر معني و مضمون نيز به مرور ايام تحول بزرگ روي داد. به اين جهت که شعراي قصيده سراي قديم، بيشتر توجهشان به مدح سلاطين و وزراء و رجال بزرگ عهد خود بود و در غزل¬هاي تشبيب قصيده، از حدود معاني عشقي و وصفي بيرون نمي رفتند. اما چون معاني عالي اخلاقي و مضامين دلپذير حکمت و عرفان وارد شعر فارسي گرديد، انواع شعر مخصوصاً نوع غزل از صورت محدود سابق بيرون آمد و با افکار و معاني بلند اخلاقي و عرفاني بياميخت و بهترين وسيله براي پروراندن معاني عالي حکمت و معرفت گرديد. اصطلاحاتي که از مي و معشوق و ميخانه و پير مي فروش و مغ و مغبچه و خط و خال و چشم و زلف در غزليات باقي ماند، در بيان معاني عالي¬تري غير از آنچه هوس¬بازان کوته بين توهم کرده اند به کار رفت.

حسن تخلص در غزل

صنعت حسن تخلص بيشتر در قصيده معمول است ولی گاه آن¬را در غزل نيز به کار می¬برند. اما به اين طريق که در ابيات آخر غزل گريز به مدح کرده، يکي دو بيت در ستايش ممدوح بگويند و غزل را به دعاي او يا بيت غزلي ديگر ختم کنند؛ به طوري که گاهي مديحه در حکم جمله معترضه باشد.

در اواخر دوازدهم هجري ، شيوه نويسندگي و شعر تغيير كرد و نثرهاي ساده جذاب و بلند پايه با اشعار بسيار نغز در ميان نويسندگان و شعرا پديد آمد. در نتيجه مطالعه كتابهاي گوناگون  و آسايش سي ساله ملت ايران در دوران كريمخان زند   نهضت بزرگي در قرن دوازدهم هجري پديد آمد و چند تن از شعراي معروف مانند سيد محمد شعله ، مير سيد علي مشتاق، ميرزا نصير اصفهاني و ديگران مثل لطفعلي بيگ آذر بيگدلي ، پيشقدم شده به سبك عراقي روي آوردند و آن شيوه ادبي دوباره متداول گرديد.

 

کلمات کلیدی

مفهوم غزل در لغت

مطالب مرتبط
نظرات این مطلب
کد امنیتی رفرش