درحال بارگذاری ....
به هایپرتمپ خوش آمدید.وارد یا عضو شوید کاربرگرامی شما اکنون در مسیر زیر قرار دارید : جنگلداري پايدار و مديريت اكوسيستمي دو مفهوم با يك هدف:

جنگلداري پايدار و مديريت اكوسيستمي دو مفهوم با يك هدف:

تاریخ ارسال پست:
جمعه 03 مهر 1394
نویسنده:
nevisandeh
تعداد بازدید:
583

جنگلداري پايدار و مديريت اكوسيستمي دو مفهوم با يك هدف:

 

 

 

مقدمه :

 

در سال 1992 پس از كنفرانس زمين از ريو (Rio summit) دو مفهوم جنگلداري پايدار و مديريت اكوسيستمي در رابطه با حفاظت و مديريت جنگلها بطور موازي مورد توجه و بحث سازمانها, كنوانسيونها و محافل مرتبط با جنگلداري قرار گرفتند .

 

جنگلداري پايدار (Sustainable forest management) ريشه خود را در جنگلداري كلاسيك دارد و توسط بعضي از سازمانهاي بين المللي از قبيل فائو ITTO مورد حمايت و ترويج قرار گرفته است . در حاليكه مديريت اكوسيستمي

(Ecosystem management) توسط كنوانسيون حفظ تنوع زيستي (CBD) بعنوان يك چارچوب مورد قبول واقع شده است . در شرايط كنوني هم بحث بر سر تفاوتهاي اين دو مفهوم, قابليت اجرائي و كارائي آنها مي باشد . به همين جهت در اين زمينه تاكنون

بحث ها، كارگاههاي مختلف آموزشي و مطالعات زيادي صورت گرفته است . هدف اين مقاله بررسي تفاوتهاي اين دو مفهوم ميباشد كه هر دو يك هدف بلند مدت يعني حفاظت و مديريت اصولي جنگلها را دنبال ميكنند . اهميت روش و شفاف شدن اين مفاهيم در رابطه با تدوين سياست جنگل و پايش و ارزيابي حفاظت و مديريت جنگلها توسط كشورهاي مختلف است . زيرا اين دو مفهوم تاكنون دقيقاً بررسي و مقايسه نشده اند، بطوريكه گاهي افراد و سازمانهاي مرتبط با جنگلداري تصور و برداشت روشني از اين دو مفهوم ندارد .

 

روندها و تغييرات در مديريت جنگل

 

در شرايط كنوني ما در جهاني زندگي مي كنيم كه در حال تغيير دائمي است . بخش جنگلداري هم همانند ساير بخش ها از روند تغييرات مستثني نيست . بطوريكه در سالهاي اخير بخش جنگلداري با مسائل جديدي روبرو شده است و بايد مسائل و نيازهاي اجتماعي وسيع تري را در رابطه با حفاظت و بهره برداري از جنگلها و تأمين نيازهاي مختلف مورد توجه قرار دهد . بنابراين برنامه ريزي و سياستگذاري جنگلداري از نظر تلفيق اهداف مختلف و سطح فعاليت بخاطر نياز شرايط فعلي و جوابگوئي به نيازهاي آينده بايد تغييرات و روندهاي ذيل را مدنظر قرار دهد :

 

 

1. اهداف متنوع

 

جنگلداري در تمام سطوح (سطح جوامع تا سطح جهاني) بايد به مسائل اجتماعي و زيست محيطي بيش از گذشته توجه نمايند . بطوريكه در سالهاي اخير جنگلداري با هدف توليد چوب به جنگلداري چند منظوره با اهداف متنوع گرايش پيدا نموده است.

 

 

2. قبول كثرت گرائي

 

با توجه باينكه در جهان جنگلهاي مختلفي با ذينفعان متفاوت وجود دارد بايد روش مديريت متنوعي هم براي آنها انتخاب و بكاربرد . پس يك روش مديريتي واحد براي كل جنگلهاي جهان وجود ندارد . انواع مالكيت جنگل, ذينفعان مختلف و استفاده هاي متنوع بايد در مديريت جنگل مدنظر قرار گيرد .

 

3. اجراي صحيح طرح جنگلداري

 

يك طرح جنگلداري در اجرا نبايد مخرب محيط زيست باشد به همين جهت در سالهاي اخير ابزارهائي از قبيل معيارها و شاخص هاي جنگلداري پايدار در واحد سطح (طرح جنگلداري), گواهي جنگل و غيره براي ارزيابي طرحهاي جنگلداري ابلاغ شده است كه طرحهاي جنگلداري را از نظر كيفي مورد بررسي قرار ميدهند . حتي اين ابزارها از نظر زيست محيطي, اجتماعي و اقتصادي طرح ها و پروژه هاي جنگلداري را ارزيابي مي نمايند .

 

 

4. تمركز زدائي

 

در سالهاي اخير بسياري از كشورها كنترل و مديريت جنگل را از حالت تمركز و مركزي خارج كرده اند, بطوريكه اختيارائي به واحدهاي استاني,‌شهرداريها و جوامع مدني تفيذ شده است . ضمناً روند تصميم گيري بر روي بعضي از مسائل جنگلداري هم از سطح ملي به سطح بين المللي منتقل شده است .

 

 

5. جهاني شدن

 

همكاريهاي بين المللي, بانكها و قوانين تجارت تأثير فراواني بر روي جنگلداري دارند و كنترل مديريت محلي جنگلها را محدود ميسازند . مسائل و مشكلات جنگلداري در بحث هاي جهاني هم مطرح ميگردد و انواع ارگانها و نهادها در اين زمينه گسترش ميابند .

 

 

6. تغيير اقليم

 

تغيير اقليم جهان و سناريوهاي آن تأثيرات گوناگوني بر روي قوانين و تشكيلات جنگلداري در آينده خواهند داشت. بطوريكه در مناطق مختلف اكولوژيكي آفات و امراش مختلفي طغيان و گونه هاي مهاجم تهديدهاي زيادي را به جنگلداري تحميل ميكنند . سازگار شدن با شرايط تغيير اقليم يك چالش بزرگ براي بخش جنگلداري است .

 

جنگلداري پايدارسابقه تاريخي جنگلداري پايدار در واحد سطح يا طرح جنگلداري بيش از دو قرن است . جنگلداري پايدار در واحد سطح بر دو اصل برداشت مستمر و دائمي و برداشت اقتصادي استوار است . كارشناسان و مديران بخش جنگلداري پس از سالها تجربه دريافتند كه اگرچه ممكن است در يك طرح جنگلداري به جنگداري پايدار دست يافت ولي در سطح ملي بعلت افزايش جمعيت, بالا رفتن سطح زندگي و افزايش تقاضا براي توليدات كشاورزي و توسعه صنعت جنگلداري در سطح ملي به مخاطره افتاده است . بطوريكه تخريب جنگلها, جنگلزدائي, كاهش تنوع زيستي و به خطر افتادن سلامتي جنگلها توسعه پايدار اقتصادي و اجتماعي در جهان را به چالش كشيده است. به همين جهت در سال 1992 در كنفرانس ريو مسئله جنگلداري پايدار كه منظور همان جنگلداري پايدار در سطح ملي است مطرح گرديد . جنگلداري پايدار در سطح ملي در فصل 11 دستور كار 21 و ”اصول جنگل“ (Forest principles) تشريح شده است . جنگلداري پايدار در سطح ملي رويكردي است كه اهداف اقتصادي, اجتماعي, زيست محيطي و فرهنگي مديريت جنگل را با ” اصول جنگل “ هماهنگ مي نمايد . بر طبق ” اصول جنگل “ منابع و اراضي جنگلي بايد براي تأمين نيازهاي اجتماعي, اقتصادي, اكولوژيكي, فرهنگي و معنوي بصورت پايدار براي نسل هاي فعلي و آينده مديريت شوند اين نيازها در زمينه توليدات چوبي, غيرچوبي, آب, غذا, علوفه, گياهان داروئي, پناه, تأمين شغل, تفرج, زيستگاه براي حيات وحش, تنوع چشم انداز و منظره, ترسيب كربن و غيره ميباشند . در ضمن جنگلداري پايدار در سطح ملي بايد اقداماتي در زمينه حفظ سلامتي جنگلها در برابر آلودگي هوا, آفات و امراض و غيره را انجام دهد . اگرچه پياده كردن ” اصول جنگل “ اجباري و قانوني نيستند ولي تجربه سالهاي گذشته نشاند داده است كه بسياري از كشورها در راستاي اهداف ” اصول جنگل “ اقداماتي انجام داده اند . بطوريكه مفهوم جنگلداري پايدار پس از كنفرانس ريو در سال 1992 به يك بحث جهاني تبديل شده و كشورها ارگانهاي مختلفي در اين رابطه بوجود آورده اند كه آخرين آنها مجمع جنگل سازمان ملل (UNFF) ميباشد . هدف UNFF و قبل از آن IPF و IFF كه گفتگوهاي بين المللي راجع به جنگلداري پايدار را دنبال مي كردند اجرائي نمودن جنگلداري پايدار است . در اين راستا نسبت به تهيه و پياده كردن معيارها و شاخص هاي جنگلداري پايدار در سطح ملي براي مناطق اكولوژيكي مختلف جهان اقدام نموده اند . در شرايط كنونيFAO, ITTO و UNEP براي رسيدن به جنگلداري پايدار كوشش هاي زيادي بعمل ميآورند. نتيجه اين كوشش ها در سالهاي اخير منجر به تغيير در سياست و قوانين جنگل, تحول در ساختار تشكيلاتي بخش جنگلداري, تهيه استراتژي جنگلداري و حفاظت جنگلها در كشورهاي مختلف شده است . در سطح جهاني هم انواع كنوانسيونهاي مرتبط با مسائل جنگلداري تشكيل شده است . ولي بايد توجه نمود كه جنگلداري پايدار با موانع و مشكلات فراواني از قبيل كمبود همكاري بين كشورها و بين المللي, منابع مالي, انتقال تكنولوژي مناسب محيط زيست, حاكميت مطلوب بر جنگلها, عدم گسترش مشاركت, تقسيم عادلانه درآمدهاي جنگل و در نهايت فقر و نابرابري روبرو است .

 

بطوريكه جنگداري پايدار در سطح ملي داراي هفت معيار است كه حفظ اين معيارها شرايط رسيدن به جنگلداري پايدار را تضمين ميكنند . اين معيارها عبارتند از :

 

1. وسعت جنگلها و منابع جنگلي

 

2. تنوع زيستي

 

3. سلامتي و زنده ماني جنگلها

 

4. نقش هاي توليدي منابع جنگلي

 

5. نقش هاي حفاظتي منابع جنگلي

 

6. نقش هاي اقتصادي- اجتماعي منابع جنگلي

 

7. چارچوب قانوني, خط مشي و تشكيلاتي

 

از بين معيارهاي فوق چهار معيار در رابطه با جنبه هاي زيست محيطي است و سه معيار ديگر هم جنبه هاي اقتصادي, اجتماعي و قانوني را شامل ميگردند . براي هر معياري شاخص هاي كمي و كيفي تعريف شده است . پياده كردن معيارها و شاخص هاي جنگلداري پايدار روند جنگلداري در سطح ملي را نشان ميدهد . اين روند ممكن است مثبت يا منفي باشد . تاكنون براي عملي كردن جنگلداري پايدار اقدامات زيادي در سطح ملي و بين المللي صورت گرفته است كه مهمترين آنها عبارتند از :

 

1. تهيه برنامه ملي جنگل توسط خيلي از كشورها

 

2. توسعه يكپارچه و تلفيقي كوهستانها

 

3. آبخيزداري مشاركتي و جامع

 

4. مديريت مناطق حفاظت شده

 

5. توسعه جنگداري روستائي

 

6. احياء جنگلهاي مخروبه

 

7. مديريت انواع جنگلها

 

8. مميزي و گواهي جنگل

 

9. مديريت جامع آفات و امراض جنگلي

 

10. بهره گيري اصول و كاهش اثرات مخرب بر جنگل و غيره

 

مديريت اكولوژيكي

 

يكي از نتايج كنفرانس ريو در سال 1992 تشكيل انواع كنوانسيونها در رابطه با مسائل جنگل ازجمله كنوانسيون حفظ تنوع زيستي (Convention on Biological Diversity) است كه اهداف اين كنوانسيون از نظر رعايت و اجرائي قانوني و اجباري هستند. كنوانسيون تنوع زيستي سه هدف عمده و بلند مدت از قبيل حفظ تنوع زيستي, استفاده پايدار از تنوع زيستي و سهم بري عادلانه از درآمدهاي حاصله از استفاده از منابع ژنتيكي تنوع زيستي دارد . در سال 1995 در جاكارتا در يك كنفرانس اعضاء اين كنوانسيون تصميم گرفتند كه براي حفظ تنوع زيستي بايد چهار چوب مديريت اكوسيستمي مدنظر قرار گيرد, ولي تعريفي از مديريت اكوسيستمي در اين كنفرانس ارائه نگرديد . اما در سال 1998 در اجلاس مالاوي (Malawi) يك تعريف اوليه از مديريت اكوسيستمي و يك سري اصول آن (حدود 12 اصل) كه به اصول مالاوي معروف است توسط كارشناسان مربوطه تهيه و منتشر گرديد . بدنبال آنهم در سال 2000 ميلادي طي يك اجلاس با شركت كشورهاي عضو كنوانسيون تنوع زيستي يك تشريحي از مديريت اكوسيستمي, دوازده اصل و پنج راهنماي عملياتي تهيه و ارائه شد . مديريت اكوسيستمي در كشور آمريكا تئوريزه شده است و آنرا براي مديريت اكوسيستم ها (جنگل, مرتع, درياها و غيره) مناسب و مفيد ميدانند . در سال 1998 اين نوع مديريت براي بخش جنگلداري توسعه داده شد و بر طبق اين روش مديريت اكوسيستمي در جنگلداري بايد نكات ذيل را مورد توجه قرار دهد .

 

1. تأكيد مديريت براي پايداري بلند مدت منابع

 

2. حفظ و تقويت تنوع زيستي

 

3. تفكر در بعد وسيع زماني و مكاني

 

4. تلفيق سيستم هاي اقتصادي, اجتماعي و اكولوژيكي در برنامه ريزي

 

5. سازگار و بهنگام كردن طرح جنگلداري بر طبق پايش و اطلاعات جديد علمي

 

6. توجه به پيچيدگي و روابط بين اكوسيستم ها

 

7. قبول انسان بعنوان جزئي از اكوسيستم ها

 

رعايت نكات فوق بعنوان اصول مديريت اكوسيستمي بايد در سطوح مختلف مدنظر قرار گيرند . از نظر كنوانسيون تنوع زيستي رويكرد اكوسيتمي بشرح ذيل تعريف شده است . (سال 2000) :

 

” رويكرد اكوسيستمي يك راهبرد (استراتژي) براي مديريت تلفيقي و يكپارچه سرزمين, آب و منابع زيستي ميباشد كه موجب ارتقاء و استفاده پايدار از آنها بطريق رعايت عدالت اجتماعي است. “

 

از نظر كنوانسيون تنوع زيستي در رويكرد اكوسيستمي بايد با استفاده از متدولوژي هاي علمي مناسب، ساختار طبيعي, فرايندها و عملكردها و روابط متقابل بين موجودات زنده و محيط آنها را مورد ملاحظه قرار داد و انسان با تنوع فرهنگي جزئي از انواع اكوسيستم ها محسوب ميشود . ضمناً اين كنوانسيون، اكوسيستم را يك واحد عملكردي ميداند كه سطوح آن بر حسب نوع مسئله مورد بررسي فرق ميكند . بطوريكه سطوح آن ميتواند از يك ذره خاك, يك بركه, جنگل، بيوم و كل بيوسفر را شامل گردد . بطور كلي كنوانسيون تنوع زيستي علاوه بر دوازده اصل چندين راهنماي عملي براي پياده كردن اصول دوازده گانه بشرح ذيل پيشنهاد نموده است :

 

1. توجه و تمركز به عملكردها و فرايندهاي داخل يك اكوسيستم

 

2. تقويت تقسيم عادلانه درآمدها

 

3. بكار بردن مديريت سازگار و بهنگام

 

4. پياده كردن عمليات اجرائي مديريت در سطح مناسب براي هر مسئله مورد نظر از طريق تمركززدائي و انتقال قدرت به سطوح پائين در حد ممكن

 

5. تقويت و تضمين همكاريهاي فرابخشي

 

مقايسه اجمالي دو مفهوم

 

دو مفهوم جنگداري پايدار و مديريت اكوسيستمي اگر چه بطور جداگانه توسط نهادها و ارگانهاي مختلف پايه گذاري و بكار گرفته ميشوند ولي با اينحال نكات مشترك و در ضمن تفاوتهاي بين آنها وجود دارد نكات برجسته مقايسه بين دو مفهوم عبارتند از:

 

1. هر دو مفهوم به عنوان هدف بلند مدت, مديريت, حفاظت و بهره برداري پايدار از منابع طبيعي و تجديد شونده را در نظر ميگيرند .

 

2. هر دو مفهوم براي خود بطور جداگانه داراي ”اصول“ هستند

 

3. اصول مشترك بين دو مفهوم بيش از اصول متفاوت آنها است

 

4. فصل مشترك دو مفهوم در زمينه هاي حاكميت ملي بر جنگل, حس وظيفه, مشاركت,‌پرداخت هزينه آلود كردن, عدالت اجتماعي بين نسل ها, حفاظت ساختار و عملكرد اكوسيستم ها, استفاده پايدار و چندمنظوره از منابع, ارزيابي زيست محيطي اثرات بهره برداري و در نظر گرفتن مناطق حفاظت شده است .

 

5. تفاوتهاي مفهومي بين جنگداري پايدار و مديريت اكوسيستم در ارتباط با فعاليت هاي بخشي و فرابخشي و همچنين تقسيم عادلانه درآمدها است . كه در جنگلداري پايدار به فعاليت بخش جنگلداري تأكيد اما در مديريت اكوسيستمي به مديريت فرابخشي و تقسيم عادلانه درآمد بيشتر توجه ميشود . نكته ديگر تفاوت بين اين دو مفهوم در اين است كه در جنگلداري پايدار توليد مدنظر مديريت است در حاليكه در مديريت اكوسيستمي مديريت بر حفاظت تأكيد فراوان دارد .

 

 

نتيجه گيري :

 

در سال 2003 طي يك اجلاس كارشناسي كنوانسيون تنوع زيستي در رابطه با مقايسه دو مفهوم جنگلداري پايدرا و مديريت اكوسيستمي, شركت كنندگان پس از بحث و گفتگو به اين نتيجه رسيدند كه :

 

- جنگلداري پايدار را ميتوان بعنوان وسيله اي براي بكاربردن رويكرد اكوسيستمي مورد توجه قرار داد . ضمناً از ابرازهاي جنگلداري پايدار از قبيل معيارها و شاخص هاي جنگلداري پايدار, برنامه ملي جنگل, جنگل مدل و برنامه گواهي جنگل بعنوان ابزاري براي پياده كردن مديريت اكوسيستمي استفاده بعمل آورد .

 

- مديريت اكوسيستمي براي بدست آوردن نتايج بهتر بايد, اهداف كوتاه مدت و بلند مدت براي مناطق و مسائل مختلف خود داشته باشد .

 

- جنگلداري پايدار بايد به توسعه همكاريهاي فرابخشي و بين بخشي و رابطه متقابل جنگل با ساير اكوسيستم ها و حفظ منظره و حفظ تنوع زيستي تأكيد نمايد .

 

با توجه به بررسي و مقايسه دو مفهوم ميتوان نتيجه گيري نمود كه هر دو مفهوم به پايداري زيست محيطي, اجتماعي و اقتصادي براي نسل هاي فعلي و آينده در مديريت منابع طبيعي تأكيد و اعتقاد دارند . جنگلداري پايدار با اكوسيستم جنگلي ولي مديريت اكوسيستمي با حفظ تنوع زيستي در انوا ع اكوسيستم ها رشد و توسعه پيدار كرده اند . در آينده اين دو مفهوم ميتوانند به همديگر نزديك شوند كه نتيجه آن حفاظت و مديريت پايدار از منابع جنگلي در طرح جنگلداري, سطح ملي و بين المللي خواهد بود .

 

 

        www.ake.blogfa.com                          www.ake.blogfa.com    

 

کلمات کلیدی

جنگلداري پايدار و مديريت اكوسيستمي دو مفهوم با يك هدف:

مطالب مرتبط
نظرات این مطلب
کد امنیتی رفرش