درحال بارگذاری ....
به هایپرتمپ خوش آمدید.وارد یا عضو شوید کاربرگرامی شما اکنون در مسیر زیر قرار دارید : زندگی نامه و اثار هاتف اصفهانی

زندگی نامه و اثار هاتف اصفهانی

تاریخ ارسال پست:
جمعه 01 آبان 1394
نویسنده:
reyhaneh
تعداد بازدید:
677

تحقیق رایگان از سایت علمی و پژوهشی اسمان

زندگی نامه و اثار هاتف اصفهانی

در دورة سلطنت سلاطين صفوي به عللي كه اينجا مجال ذكر آنها نيست شعر فارسي بكلي از طراوت و جزالت افتاده و از سياق كلام فصيح و بليغ استادان قديم به شكل عجيبي منحرف گرديد. مضامين دلنشين و معاني رنگين كه دست استادان سخن آنها را در زيباترين لباس‌ها به جلوه آورده و در كمال رسائي و تمام اندامي بر كرسي قبول خاص و عام نشانده بود متروك و مجهور شد و كساني كه لياقت ايجاد نظاير آنها را نداشتند حتي از خواندن آنها و تتبع كلام سخن سرايان پيشين نيز خودداري كردند و گرد خيال بافي‌ها و نازك‌كاري‌هايي كه به سبك هندي مشهور شده و اولين بار بعضي نمونه‌ها از آنها در اشعار خواجه حافظ شيرازي و نزاري قهستاني و شعراي هم طبقة ايشان ديده مي‌شود گرديدند. درعصر صفويه كه بين ايران و هندوستان روابط بسيار برقرار بود و شعرا و فضلاي اين دو مملكت به سرزمين يكديگر رفت و آمد فراوان داشتند و سلاطين گوركاني هند نيز از نظم و نثر فارسي تشويق زياد مي‌كردند سبك هندي قوت بسيار گرفت و شعراي اين عصر و زمان كار دقت در ايجاد مضامين و معاني و استعانت از استعارات و مجازات و تخيلات دور از ذهن و فهم را به جائي كشاندند كه اگر چه هنر ايشان در ابداع اين معاني و آوردن آنها در قالب نظم از لحاظ سخن‌سازي و صنعتگري مورد اعجاب است ولي غالب گفته‌هاي اين طبقه از شعرا حتي آنها كه پيش بعضي از كج طبعاتن جزء شاه‌بيت‌هاي نظم فارسي به شمار مي‌ايد ناپسند و در مقابل ميزان ذوق سليم بي وزن و مقدار و سست و خالي از هرگونه اعتبار است. به طوري كه مي‌توان گفت بعد از مولانا عبدالرحمن جامي كه در سال 898 فوت كرده و آخرين شاعر معتبر و مشهور قبل از دورة صفويه است تا دو قرن بعد شاعر ديگري كه بتواند جهت سلامت تركيب كلام و سلاست الفاظ و جزالت مضمون و معني در تاريخ ادبيات فارسي اسم و رسمي شايان پيدا كند به ظهور نرسيده با آنكه در مدت اين دو قرن هم عدة گويندگان لاتعد و لاتحصي و هم مقدار شعري كه از ايشان باقي است بسيار است. يك نظر به تذكرة تقي‌الدين يا تذكره‌هاي ديگر كه در اواخر عهد صفويه ترتيب داده شده، هم فراواني عدد اين شعرا را كه اكثر ايشان در زمرة مجهولان مانده‌اند و هم كثرت اشعار و ركاكت سخن غالب ايشان را مي‌رساند. شاعري از شعراي اين دوره كه شايد تا كنون كسي اسم او را نشنيده و لااقل نام او را قابل سپردن به ذهن ندانسته است به نام «غواصي يزدي» است روزي پانصد بيت شعر مي‌گفته و تا قريب به سن نود كار او همين بوده است.

زندگی نامه هاتف

سيد احمد هاتف نسباً از سادات حسيني است. اصل خاندان او چنان كه از تذكرة نگارستان دارا و تذكرة محمدشاهي بر مي‌آيد از اهل اردوباد آذربايجان بوده كه در زمان پادشاهان صفوي از آن ديار به اصفهان هجرت كرده و در اين شهر متوطن گرديده‌اند.

تولد هاتف در نيمة اول قرن دوازدهم به شهر اصفهان اتفاق افتاده و در آن شهر به تحصيل رياضي و حكمت و طب پرداخته و گويا در اين فنون از محضر ميرزا محمد نصير اصفهاني استفاده كرد و در شعر نيز مشتاق را راهنما و استاد خود اختيار نموده و در حلقة درس ميرزا محمد نصير و مشتاق با صباحي و آذر و صهبا دوستي و رفاقت تمام پيدا كرده و رشتة اين صفا و وداد نيز بين شاگردان مزبور و استادان ايشان از طرفي و بين صباحي و آذر و صهبا و هاتف از طرفي ديگر جز به مقراض اجل انقطاع نپذيرفت چنان كه هاتف تا آخر عمر با ميرزا محمد نصير كه در عهد كريم‌خان زند مقيم شيراز بود مكاتبه و مشاعره مي‌كرد و پس از مرگ مشتاق به همراهي آذر و صهبا ديوان استاد خود را جمع آورد و در اواسط عمر به مصاحبت آذر و صباحي كه در كاشان از ملاكين و صاحب ضياع و عقار بود به وطن دوست شفيق خود صباحي رفت و سالها اين سه يار جاني به موافقت يكديگر در آن شعر معزز مي‌زيستند. از ماده تاريخ‌هائي كه در ديوان هاتف ديده مي‌شود چنين برمي‌آيد كه اين شاعر قسمت آخر عمر خود را در اصفهان و كاشان و قم بسر مي‌برده و غالباً بين اين سه شهر در رفت و آمد و سفر بوده چنان كه در 1184 در قم سر مي‌كرده و در 1187 در اصفهان و در 1195 و 1196 در كاشان بوده و مرثية دوست قديم خود آذر را كه به تاريخ 1195 فوت كرده ظاهراً در كاشان گفته و آخر عمر را به قم آمده و در اواخر سال 1198 در آن شهر مرحوم و به خاك سپرده شده است.

سيد محمد سحاب، پسر هاتف از شعراي عهد فتحعليشاه و از مداحان مخصوص آن پادشاه است، تذكره‌اي به اسم رشحات سحاب به نام فتحعليشاه شروع كرد ولي به اتمام نرسيد، ديوانش قريب 5000 بيت و سال فوتش 1223 هجري است.

اشعار هاتف اصفهانی

از سيد احمد هاتف كه به گفته معاصرين خود و ساير ارباب تذكره به عربي و فارسي هر دو شعر مي‌گفته ديوان كوچكي در دست است قريب به دو هزار بيت از ترجيع بند و غزل و قصيده و مقطعات و رباعيات همه به فارسي. از اشعار عربي او نگارنده تا كنون هيچ نديده‌ام و اگر چه صاحب آتشكده او را در نظم تازي به اغراق، ثالث اعشي و جرير مي‌داند ولي يقين است كه هاتف بيش از قليل مقداري شعر به عربي نسروده بوده كه آن هم شايد به علت عدم اعتناي مردم زياد معمول و متداول نشده است.

قصايد هاتف كه به تقليد اساتيد قصيده‌سراي قديم سروده شده روان و محكم است و خالي از مضامين لطيف نيست و از آنها يكي در مدح «هدايت خان» حكمران معروف گيلان است كه معلوم مي‌شود هاتف با او ارتباطي داشته و اين هدايت خان پسر «حاجي جمال» است كه در سال 1163 يعني در دورة فترت بعد از نادرشاه در گيلان اقتداري بهم رسانيد و به معيت «حاجي شفيع» اين ولايت را تحت استيلاي خود آورد و در رشت مقيم شد.

در سال 1165 موقعي كه محمد حسنخان قاجار از مازندران به گيلان آمد آقا جمال را به حكومت گيلان باقي گذاشت و خواهر او را به زوجيت گرفت و در سال 1166 آقا جمال به مكه رفت و در غياب او بين محمد حسنخان و كريم خان و آزاد خان افغان بر سر تصرف گيلان كشمكش‌ها شد و آزاد خان بالاخره در 1168 بر گيلان استيلا يافت. در اثناي اين مخاصمات حاجي جمال از مكه به گيلان برگشت ولي در 1168 به قتل رسيد. چهار ماه بعد از قتل حاجي جمال محمد حسنخان قاجار به گيلان آمده قاتلين حاجي جمال را كه از خوانين محلي بودند كشت و هدايت خان پسر خردسال او را به حكومت گيلان منصوب نمود. هدايت خان اگر چه مدتي مطيع اوامر نظر عليخان زند دست نشاندة كريم خان بود ولي از 1175 به بعد مستقل شده و تا سال 1200 در گيلان استقلال داشت. در اين سال لشكريان آقا محمد خان قاجار در جزيرة انزلي او را به قتل رساندند و گيلان را مسخر خود ساختند.

 

غزليات هاتف اصفهانی

غزليات هاتف بيشتر تقليد شيخ و خواجه است و غالب آنها لطيف و حاوي مضامين عاشقانة دلكش است و حق اين است كه بعضي از ابيات هاتف را به آساني نمي‌توان از ابيات شيخ و خواجه مشخص كرد.

شاهكار جاويد هاتف پنج بند ترجيع اوست كه او را در ميان شعراي فارسي زبان بلكه در تمام جهان صاحب اسم و رسم و اعتبار شاياني كرده و اين ترجيع‌بند عاشقانه و عارفانه هم از جهت اسلوب كلام و صحت تركيب الفاظ و هم از لحاظ معاني و مضامين لطيف نظر عموم ارباب ذوق را جلب كرده و هاتف را از عموم شعراي هم عصر خود مشهورتر نموده است.

ديوان هاتف در ايران اول بار به سال 1317 هجري قمري با چاپ سنگي و به قطع كوچك در طهران به طبع رسيده (در 121 صفحه) و بار دوم در كتابخانة خاور در سال 1307 هجري شمسي چاپي سربي از آن در 88 صفحه منتشر كرده كه نسبت به چاپ اول بسيار مغلوط است با مقدمه‌اي به قلم آقاي رشيد ياسمي.

بعضي از غزليات هاتف را ژوانن مستشرق فرانسوي و بعضي ديگر را دفره‌مري به فرانسه ترجمه كرده و در مجلة انجمن آسيايي پاريس به سال 1827 و 1856 ميلادي منتشر ساخته‌اند و يكي از مستشرقين انگليسي نيز در كتابي كه به نام «يك قرن غزل فارسي» در سال 1851 ميلادي انتشار داده بعضي از غزليات هاتف را به انگليسي برگردانده است.

ترجيع بند معروف هاتف را مستشرق معروف فرانسوي نيكلا قنسول فرانسه در ازمير به سال 1897 به فرانسه ترجمه كرده و در طي رساله‌اي كه به عنوان : «خدا و شراب در اصطلاح شعراي فارسي زبان» انتشار داده گنجانده است.

سلمان عسكراوف از ادباي باكو نيز به سال 1231 هجري قمري رسالة كوچكي به تركي در 23 صفحه در شرح حال هاتف و ترجيع‌بند او نوشته و آن را در تفليس طبع كرده است با شرحي از لغات مشكلة آن به تركي.

کلمات کلیدی

زندگی نامه و اثار هاتف اصفهانیپ

شعار هاتف اصفهانی

غزليات هاتف اصفهانی

مطالب مرتبط
نظرات این مطلب
کد امنیتی رفرش