هوش معنوی مفاهیم معنویت و هوش را در یک سازة جدیدتر با هم ترکیب میکند و به انسان این فرصت را میدهد که در مقابل واقعیتهای مادی و معنوی حسّاس باشد و تعالی را هر روز در لابهلای اشیا، مکانها، ارتباطات و نقشها دنبال کند.
چکیده
از جمله موضوعاتی که امروزه به طور گسترده، در سازمانها به آن توجه میشود، معنویت و اخلاق است. پدیدة «پیچیدگی انواع محیط» در عصر کنونی، سازمانها را بر آن داشته است تا پاسخها، نگرشها و رویکردهای گوناگونی به آن داشته باشند. با ورود به سازمان، با توجه به شدیدتر شدن نیاز به اعتماد برای فعالیت در سازمانهای جهان امروزی نیاز به معنویت و توسعة هوش معنوی در بین افراد افزایش مییابد.
برای آنکه بتوانیم هوش معنوی را در محیط کار نظام جمهوری اسلامی ایران عملیاتی کنیم، باید هوش معنوی را با توجه به آموزههای دین مبین اسلام بررسی کنیم. ازاینرو، این مقاله با تکیه بر مطالعات کتابخانهای و با روش توصیفی و تحلیل منطقی، مفهوم «هوش معنوی»، جایگاه و نقش آن را در محیط کسب و کار تبیین مینماید. سپس با بررسی الگوهای رایج هوش معنوی، ابتدا ضرورت تدوین الگوی هوش معنوی را بر اساس آموزههای اسلامی شرح میدهد و آنگاه به برخی از مؤلّفههای این هوش بر اساس تعالیم دینی اشاره میکند و در نهایت، به راهکارهای تقویت و رشد هوش معنوی از نظر اسلام میپردازد.
کلیدواژهها: هوش، معنویت، مؤلّفه کار.
مقدّمه
سازمانها همواره به دنبال استفاده از تمام امکانات ممکن برای دستیابی به موفقیت بودهاند. در گذشته، دستیابی به سرمایة بیشتر، استفاده از ماشینآلات پیشرفته و به کار گرفتن فناوری به عنوان عواملی که مزیت رقابتی برای سازمان به همراه میآورد در نظر گرفته میشد، اما چند سالی است که بحث استفاده از افرادی با ویژگیهای خاص ذهنی و مهارت بیشتر، پررنگتر شده است.
اهمیت و ضرورت طرح موضوع معنویت و مذهب، به ویژه هوش معنوى، از جهات گوناگون در عصر جدید احساس مىشود. یکى از این ضرورتها در عرصة انسانشناسى، توجه به بعد معنوى انسان از دیدگاه دانشمندان، به ویژه کارشناسان سازمان بهداشت جهانى، است که اخیراً انسان را موجودى زیستى، روانى، اجتماعی و معنوى تعریف مىکنند.
ضرورت دیگر طرح این موضوع ظهور کشش معنوی و نیز جستوجوی درک روشن تری از ایمان و کاربرد آن در زندگی روزانة افراد است.1پژوهش دربارة معنویت، امروزه در رشتههای متنوعی از قبیل پزشکی، روانشناسی، انسانشناسى، عصبشناسى وعلوم شناختى، اجتماعی و حتی دانش مدیریت در حال پیشرفت است. این هوش قادر است که هشیارى یا احساس پیوند با یک قدرت برتر یا یک وجود مقدّس را در فرد تسهیل کند یا افزایش دهد.2
پیشینة تحقیق
یکی از مفاهیمی که به تدریج از درون جلسات آکادمیک و سخنرانیهای علمی ظهور کرده، «هوش معنوی» است. به طور جدّی، ورود واژه و مفهوم «هوش معنوی» به ادبیات علمی روانشناسی و مدیریت را باید به زوهار3 و مارشال4 (2000 م) و نیز ایمونز5(2000م) در طی دو دهة اخیر نسبت داد.در این زمینه، تاکنون تحقیقی با عنوان «بررسی و نقش هوش معنوی در محیط کسب و کار با تأکید بر آموزههای دین مبین اسلام» انجام نگرفته، ولی پژوهشهایی در دانش روانشناسی با موضوعاتی از قبیل «بررسی رابطة بین هوش معنوی و سلامت روان افراد»، «رابطة هوش فرهنگی و تجربیات معنوی»، «رابطة بین هوش معنوی و اختلالات شخصیت و صفات شخصیتی» انجام شده است.
فرضیات تحقیق :
هوش معنوی در محیط کار ، همراه با تاکید بر آموزه های دینی تاثیر دارد.
سؤألات تحقیق
سؤال اصلی این تحقیق عبارت است از اینکه نقش هوش معنوی در محیط کار، با تأکید بر آموزههای دین مبین اسلام چیست؟ در ضمن پاسخ به این سؤال، سؤالات فرعی دیگری نیز مطرح است که عبارتند از:
1. الگوهای رایج هوش معنوی در سازمان کدام است؟
2. هوش معنوی از منظر آموزههای اسلام چه مؤلفههایی دارد؟
3. راهکارهای رشد و تقویت این هوش از منظر آموزههای دین اسلام چیست؟
البته دربارة راههای ایجاد و توسعة اهداف متعالی در کارکنان، جای بحث و سخن فراوان است که در این گفتار، به ذکر همین موارد بسنده میشود.
به عقیدة مایک جورج (2006 م)، مدرّس دورههای هوش معنوی به منظور بهبود مهارتهای مدیریت و رهبری، هوش معنوی لازم است؛ زیرا:
1. موجب یافتن و بهکارگیری عمیقترین منابع درونی میشود که قابلیت توجه و قدرت تحمّل و تطابق با سایران را به ما میدهد.
2. احساس هویت فردی روشن و باثبات در محیط روابط کاری متغیر ایجاد میکند.
3. توانایی درک معنای واقعی رویدادها و حوادث، و قابلیت معنادار کردن کار را به ما میدهد.
4. ارزشها را شناسایی میکند و آنها را با احساس هدفی روشن همسو میکند.
5. زندگی کردن با این ارزشها و بدون سازشپذیری منجر به حس انسجام میشود.
6. ایجاد آرامش میکند و در مواجهه با بحران و آشوب تمرکز به وجود میآورد.
با وجود آنکه بسیاری از افراد تصور میکنند هیچ چیز معنوی در کار یا محیط کاری وجود ندارد، حوزههای بسیاری در زندگی کاری وجود دارند که میتوان هوش معنوی را در آنها بهکار گرفت. سه حوزه مهم از نظر جورج وجود دارد عبارتند از:
1. امنیت شخصی و تأثیر آن بر اثربخشی شخصی: هوش معنوی کمک میکند که ثبات و اعتماد به نفس افراد افزایش یابد و راحتتر با مسائل کاری کنار بیایند.
2. ایجاد روابط و ادراک بین افراد: به بهبود ارتباطات و درک دیگران در محیط کار کمک میکند.
3. مدیریت تغییر و از میان برداشتن موانع: به غلبه بر ترسهای ناشی از تغییر کمک میکند.59
پی نوشت:
1 .ویلیام وست، روان درمانی و معنویت، ترجمه شهریار شهیدی و سلطانعلی شیر افکن، ص25.
2 . فرامرز سهرابی، مبانی هوش معنوی، ص14.