درحال بارگذاری ....
به هایپرتمپ خوش آمدید.وارد یا عضو شوید کاربرگرامی شما اکنون در مسیر زیر قرار دارید : قصه پر غصه ط لاق

قصه پر غصه طلاق

تاریخ ارسال پست:
سه شنبه 28 مهر 1394
نویسنده:
reyhaneh
تعداد بازدید:
801

 

قصه پر غصه طلاق

از بدو خلقت انسان، همواره زنان و مردان، باتشكیل كانونی به نام خانواده، عمری را در كنار هم گذرانده و فرزندانی در دامان پرمهر خود پرورش داده و از این جهان رخت بربسته اند.در یك نگاه ظاهری متوجه می شویمكه عناصر اصلی تشكیل دهنده خانواده، یك زن و یك مرد است كه مطابق آداب و رسوماجتماعی خویش با یكدیگر پیوند زناشویی بسته اند و بعد فرزند یا فرزندانی بر جمعآنها افزوده شده است.

شاید بتوان در یك تقسیم بندی كلی زندگی انسان را به دوبخش اساسی تقسیم كرد.این دو بخش شامل دوران مجردی و دوران متأهلی است.متأهل كسی استكه ضمن تعهد به شخصی دیگر و پایبندی به این پیوند وظایف و حقوقی را بر عهدهدارد.
در هر حال چه ازدواج را پیوند میان دو روح تلقی كنیم و چه آن را صرفاًقراردادی اجتماعی بدانیم، دارای تأثیرات اساسی در زندگی فرد و اجتماع است.اساسیترین و آشكارترین كاركرد ازدواج بقای نسل است و علاوه بر آن كاركردهای دیگری نیز برآن مترتب است.طبیعی ترین شكل خانواده همین است كه هیچ عاملی جزء مرگ نتواند پیوندزناشویی را بگسلد و میان زن و شوهر جدایی بیفكند. اگر ازدواج را قراردادی بین دوشخص برای زندگی مشترك بدانیم، این قرارداد همواره دائم نیست و گاهی بنا به دلایلیفسخ می شود.جریان فسخ قرارداد بین یك زوج را اصطلاحاً طلاق می گویند.
هیچ دختریدر آغاز زندگی و در پای سفره عقد تصور نمی كند ممكن است روزی مشكلات چنان بر اوغلبه كنند و شرایطی بر او تحمیل شود تا دادخواست طلاق داده و به زندگی مشتركش پایاندهد.

طلاق، احساس باخت و بازنده بودن در ارتباط زناشویی است كه طرفین آن برایرهایی از این احساس، اقدام به جدایی می كنند.گاهی طلاق، تنها راه منطقی، برای حلمشكل به نظر می رسد.آنچه دارای اهمیت است، نگرش متفاوت افراد جامعه، نسبت به اینپدیده است.

طلاق دلایل گوناگونی دارد.این دلایل متناسب با موقعیت، طبقه و جایگاهاجتماعی زوجین متفاوت است.شناخت عوامل مؤثر در شكل گیری این پدیده، در كنترل و كاهشآن نقش بسزایی خواهد داشت.

 

 

 

عوامل مؤثر در طلاق

به گفته كارشناسان، ازدواجهایی كه درآ نها هماهنگی بیشتری میان زوجین وجود دارد موفق ترند و كمتر به طلاق میانجامند.تشابهاتی مانند طبقه اجتماعی، سطح تحصیلات، هم نژاد، هم دین، هم زبان بودنو ...، یك ازدواج موفق را رقم می زند.ازدواجی كه با تشابه نژادی _زبانی _روانیواجتماعی صورت بگیرد ازدواجی موفقیت آمیز است

تفاوت طبقاتی یكی از عواملی استكه با امكانات اجتماعی؛ معمولاً دیدگاه های مختلفی را به وجود می آورد.البته اگر دونفر، آن اندازه از آگاهی لازم برخوردار باشند كه این تفاوتها را به رسمیت بشناسندازدواجشان منعی ندارد.

دكتر آقاجانی (جامعه شناس)،معتقد است: «طلاق به عنوانمسأله اجتماعی یكی از تلخ ترین پدیده های حیات انسانی است.می توان گفت كمتر پدیدهاجتماعی به پیچیدگی طلاق وجود دارد.علل و عوامل طلاق متفاوتند و این علل و عوامل یادر لایه های عمیق اجتماعی قرار دارند یا در لایه های ظاهری.اما باید توجه داشت كهدرك ،فهم و تفسیر لایه های عمقی كار پیچیده ای است

دكتر آقاجانی علل و عواملتأثیر گذار در طلاق را اینگونه بیان می كند:

۱.عدم تفاهم و توافق اخلاقی،۲.ناسازگاری و عدم سازش، ۳.بد اخلاقی و بد رفتاری، ۴.خشونت (كتك زدن)، ۵.تفاوت وتضاد در زندگی، ۶.تفاوتهای فرهنگی، ۷.سوء ظن ۸.اعتیاد ۹.عدم شناخت و درك یكدیگر۱۰.ازدواج دوم ۱۱.دخالت دیگران در زندگی ۱۲. اختلاف سن ۱۳.عدم علاقه ۱۴.بیماری روحی۱۵.بیكاری ۱۶.عدم توافق در مسائل جنسی (زناشویی) ۱۷.ازدواج اجباری

البته ازدیدگاه دكتر آقاجانی در میان طبقات مختلف اجتماعی (بالا، متوسط، پایین)، تفاوتهایاساسی در علت طلاق وجود دارد.به طور مثال، در طبقه پایین جامعه، مهمترین علت طلاقمشكلات مالی عنوان می شود و بیكاری و ندادن نفقه، اعتیاد، خشونت و بداخلاقی وبدرفتاری از جمله دیگر علل طلاق است.تفاوت های طلاق در میان دو طبقه بالا و متوسطنیز مختلف است.مثلاً مهمترین عامل طلاق در میان طبقه بالا، عدم تفاهم و توافقاخلاقی است.در حالی كه در میان طبقه متوسط، تفاوت های فرهنگی مهمترین عاملاست.

برای آشنایی با دیدگاه های روان شناسی و طلاق به سراغ خانم وحیده دبیریان (روان شناس) رفتیم و سؤالاتی را مطرح كردیم.

* از دیدگاه روان شناسی، طلاق در چهزمانی به عنوان یك راه حل به زوجین پیشنهاد می شود؟ به عبارت دیگر آیا می توان درمواردی طلاق را سودمند دانست؟

زمانی كه به خود واقعی ما صدمه وارد می شود وباعث پایین آمدن عزت نفس می شود، آن موقع است كه طلاق منفورترین حلال است.زمانی كهما به خودمان ضربه وارد می كنیم و تحمل زندگی برایمان سخت می شود. زمانی كه تحملمانرا پشت سر گذاشتیم، آن لحظه است كه خود واقعی فرد هیچ احساسی به طرف مقابل ندارد وتنها راه نجاتش را طلاق می داند.

از دیدگاه روان شناسی فروپاشی یك خانواده یكرویداد ساده نیست زیرا باید همه خاطرات و تجربیات نامطلوب زندگی از ذهن پاك شود واز بین برود تا فرد بتواند خود را با شرایط آتی زندگی هماهنگ سازد.

وقتی دوامزندگی دچار مشكل شود، اعتماد به نفس و آرامش انسان به خطر می افتد و همراه با اینبه خطر افتادن، اگر طلاق صورت نگیرد باعث نابودی خود فرد می شود.
*
چه عواملی درطلاق تأثیر گذار هستند، به نظر شما مهمترین عوامل كدامند؟
-
در اصل مهمتریندلایل طلاق توقعات نادرستی است كه طرفین از یكدیگر دارند.در عین حال موارد زیر نیزقابل اشاره است: عدم آگاهی جنسی، شهرت یكی از طرفین، بیماری و یا نقص جسمانی، نبودامنیت شغلی، تضاد فرهنگی، فقر مالی و عدم درك متقابل افراد از یكدیگر.

اما یكیاز مهمترین عوامل طلاق در جامعه امروز ما بحران شخصیت است.همان بحرانی كه سبب میشود ازدواجها صورت گیرد.بحران تنهایی یا یك خلأ عاطفی.خلأیی كه باعث می شود در سنپایین، فرد تصمیم بگیرد با ازدواج این گره یا عقده را از هم بگسلد.چنین افرادی كههنوز به بلوغ روانی كامل نرسیده و آگاهی لازم را جهت ازدواج ندارند، فقط برای اینكهتنهایی خود را پر كنند به سراغ ازدواج می روند.این افراد نه به روابط جنسی، نه بهمادیات و نه به ظواهر و ...به هیچ چیز توجه نمی كنند و تنها توجه آنها به تشكیلزندگی تازه و استقلال فردی در نتیجه جدا شدن از خانواده خود است. همین بحران شخصیتباعث می شود فرد به هیچ كدام از تفاوتهای فرهنگی و ... با فرد مقابل توجه نكند، تافقط به استقلال فردی دست یابد.بنابراین بحران شخصیت به طور غیر مستقیم، طلاق را نیزبرای فرد رقم می زند.

·       راههای كاهش وقوع طلاق چیست ؟

از آنجایی كه ناآگاهیدر زمینه های مختلف یكی از مهمترین عوامل طلاق است، بنابراین مشاوره دادن به افرادیكه می خواهند ازدواج كنند و بالا بردن سطح آگاهی آنها، در جهت موفق بودن ازدواج كمكشایان توجهی است.در جامعه ما از مراكز مشاوره خانواده استفاده می شود.

راه مهمدیگر این است كه ساختار آموزشی كشور تغییر داده شود.در كشور ما آگاهی های مناسبی درمورد جنس مخالف داده نمی شود و این خود می تواند عاملی باشد برای شكست در ازدواج ودر نتیجه طلاق.

·       آثار سوء طلاق بر فرد و جامعه چیست ؟

- مهمترین اثر احساسجدا شدن، تنهایی و منزوی شدن فرد است كه این اتفاق احتمال سوء تعبیرها و حتی خودكشیرا افزایش می دهد و در اینجاست كه فرد از زندگی لذت نمی برد و احساس پوچی به او دستمی دهد و با خود می گوید من برای چه زنده ام؟ حالا چه بر سر من می آید؟ از این پسچگونه باید زندگی كنم؟
بعد از این عامل بدبینی فرد نسبت به جنس مخالف و تعمیمآن نسبت به همه افراد جامعه یك عامل كه باعث تشدید این حس می شود این است كه افرادجامعه نسبت به این افراد احساس ترحم می كنند و به آنها برچسب می زنند، در نتیجه فرداحساس كمبود بیشتری كرده و تنهایی او تشدید می شود.از طرفی، دلسوزی بیش از حداطرافیان و جامعه نیز، باعث می شود مشكلات روحی افراد مطلقه تشدید شده و جو بی

 اعتمادی بوجود آید.

·       چه كنیم تا كودكان طلاق آسیب كمتری ببینند؟

-         باید تاحد امكان حقیقت را برای كودكان بیان كرد.چون در غیر این صورت دلایل اشتباهی برایطلاق تصور خواهند كرد و از لحاظ روانی صدمه زیادی برآنها وارد می شود.ر مثلاًكودكان بین ۲ تا ۵ سال، به طور طبیعی به والدی كه مخالف جنس خودشان است علاقه زیادیدارند و آرزو دارند كه دیگری در بین نباشد زیرا او را رقیب خود می دانند.در اینمرحله اگر والدین مورد علاقه آنها منزل را به علتی ترك كند ویا طلاق بگیرد، كودكانتصور می كنند كه به دلیل عصبانیت یا آرزوهای رقابت طلبانه آنها است كه این اتفاقافتاده و ناگهان احساس گناه، غم و افسردگی می كنند.

در هنگام طلاق ۵ ترس برایكودكان بوجود می آید:
حالا چه بر سر من می آید؟ كجا باید زندگی كنم؟ چرا پدر یامادر مرا ترك كرد؟ چه كسی از من مراقبت می كند؟ و همه اتفاقها تقصیر منبود.

برخورد آگاهانه والدین باعث می شود، كودك بتواند بر این ترسها غلبه كرده وپاسخی مناسب برای سؤالهایش بیابد.

عامل مهم و فراموش شده طلاق

دكتر مجد عضوهیأت علمی دانشگاه علوم پزشكی ایران و مؤسس نخستین مركز مشاوره جنسی در ایران، میگوید: «متأسفانه باید اعلام كنم كه عدم آگاهی زوج ها از ارتباط جنسی باعث جدایی بینآنان می شود و این جدایی ها روز به روز بر تعدادشان افزوده می شود

دكتر مجد درمورد این عدم آگاهی می گوید: «هرفردی در مورد مسائل مهم زندگی اش باید اطلاعات ودانش كافی داشته باشد، اما در ایران متأسفانه در مورد روابط جنسی اطلاعات كمی دادهشده و اگر هم اطلاعاتی داده شده به صورت علمی و تخصصی بوده كه برای مردم عادی غیرقابل دسترسی است .از این رو افراد،زمانی به متخصصین مراجعه می كنند كه مشكلات آنانحاد شده و برای حلش خیلی دیر شده است
دكتر مجد در پاسخ به این سؤال كه چرادر ایران در این مورد بسیار كم صحبت می شود و یا اصلاً صحبت نمی شود، می گوید: «البته ریشه اصلی ، مشكل فرهنگی است ، یعنی درهمه جوامع یكسری مسائل وجود دارد كهمردم در موردش صحبت نمی كنند، یا خجالت می كشند یا دلایل دیگری دارد و این عادت درطول تاریخ گسترش پیدا كرده و مشكل یكسال یا دو سال هم نیست ، بلكه به قرن ها قبلبرمی گردد.الآن هم سعی نشده كه عرف جامعه شكسته شود، بلكه به زبان علمی یكسری مسائل، به جامعه یاد داده می شود، اینكه زوج ها چه طور با هم زندگی كنند و...»

مجد درادامه می گوید: «به هر حال باید قبول كرد كه ارتباط جنسی یكی از مهم ترین اركان یكزندگی مشترك است و كوچكترین خللی در این ارتباط، پایه های زندگی مشترك را ویران میكند و حتی باعث می شود كه زن و شوهر به فكر جدایی بیفتند.البته این دلیل نمی شود كهاگر یك زوج ارتباط جنسی سالمی داشته باشند، زندگی زناشویی شان هم خوب است و خوشبختهستند، این فكر كاملاً اشتباه است ، زیرا ما پارامترهای زیادی برای گرمی زندگیزناشویی داریم ، اما باز هم می گویم این پارامتر خیلی تعیین كننده است


آمارهانشان می دهد كه یك ارتباط مناسب ۶۰ تا ۷۰ درصد باعث رونق زندگی زناشویی می شود ومتأسفانه دیده می شود كه خیلی از طلاق ها به خاطر نداشتن یك ارتباط مناسب است .

 

کلمات کلیدی

قصه پر غصه طلاق

مطالب مرتبط
نظرات این مطلب
کد امنیتی رفرش